Monday 11 August 2008

زین نیستان با دل من همنوا یک نی نشد

آرزویم می کند هر لحظه جولانی دگر
لاله ام دارد تمنای خیابانی دگر
زین نیستان با دل من همنوا یک نی نشد
می برم بیگانه ای خودرا نیستانی دگر
شمع ما روشن تر از پوف حسودان می شود
لرزه اش لرزان بسازد ظلمتستانی دگر
کو شکوه رستمی و کو خراسان زاده گی
رستم دیگر بباید یا خراسانی دگر
شاعری از شعر گفتن اصل مقصودم نبود
از بیان سوز دل گشتم غزلخوانی دگر

No comments: