Monday 11 August 2008

برای جوره بیک امینف

فروهر رها شدن
رسیده از دیار آفتاب
به ظلمت ز بردگی سرشته گان
به دیوها نموده خو
رمیده از فرشته گان
رضای بندگی اجنبی
به دست خود نبشته گان
و بندهای بندگی به پای خود
به دست خویش رشته گان
تو آمدی طریقت رها شدن
نشان دهی بدین غلامطینتان
گمان بودت به جان این غلامطینتان
هنوز شوکت کیانی زنده است
هنوز فر اریانی زنده است
هنوز در ضمیرشان نهان مقنع است
ولی خطا بوده خطا بوده گمان تو
به خاک رفته آرزو و آرمان تو
در این زمین به جز وطنفروشها
نهاده حلقه غلامی را به گوشها
به مسند شهی رسیده با کلوشها
نقاب سرخپوشها
دگر همه
همه
همه
بمرده است
بمرده است
بمرده است

No comments: